لطف ها اندر کلامم ریختی
شعر را با جان من آمیختی
با شعور شعر کردی شاعرم
بر لبانم شکرِ خود آویختی
لب دریا و آغازِ تغزّل
به دستان تو کردم من توکّل
مکن هرگز جدا از دامنِ خود
سرِ ما را، تو ای بابِ توسّل
دمی ما را به درگاهت اَمان ده
به ما هم راهِ عشقت را نشان ده
بنوشان از میِ وصلت به کامم
مرا توفیقِ فیضِ بیکران ده
تو گفتی راهِ عشقت بازِ باز است
زبانِ عشقِ ما راز و نیاز است
نیازِ من شده از حد فزونتر
خدایا کِی زمانِ آن نماز است
سوگِ قلبِ عالمِ امکان
شهادت- 16/3/97- بیست و یکم ماه رمضان
امشب دلی شکسته به دستم، بیا ببین
از غصّۀ زمانه شکستم، بیا ببین
در سوگِ قلبِ عالمِ امکان، امام علی
من غصّه دار و غمزده هستم، بیا ببین
مردی که ناکسان نتوانند به جز نماز
فرقش میانِ سجده شکستند ، بیا ببین
با یادِ نامِ تو، نَفَسم، حبسِ این قفس
من میگسارِ جامِ اَلَستم، بیا ببین
یک جورِ دیگری به تو وابسته ام، علی
از غیرِ تو، که دیده ببستم، بیا ببین
در کُنجِ با صفایِ نجف، فارغ از خودم
یک لحظه، بی هوا، بنشستم، بیا ببین
گاهی برای از تو سرودن، توان کم است
با تو، زِ هر چه غیرِ تو رَستم، بیا ببین
افسارِ نَفس و، دستِ دل و، دامنِ علی
با ذکرِ تو زِ همّه گسستم، بیا ببین
گویی که غرقِ یادِ خدا، فَرقِ لاله گون
من جامِ پُر زِ خونِ دل هستم، بیا ببین
از تو نمی توان، سخن از انتها زدن
با جرعه ای زِ وصلِ تو مستم، بیا ببین
یک قطره از محبّتِ تو، بحرِ عافیت
از دوزخم به مِهرِ تو جَستم، بیا ببین
شمسِ عالم آرا
ولادت-1397-15 ماه رمضان
امامِ مجتبی، آمد به دنیا
وجودش همچو شمسی عالَم آرا
دلِ گمگشته ام، از طلعتِ او
دُرِ او، از دلِ دریا، هویدا
*****
شُدی معشوقِ عالَم، یا حَسَن جان
شُدی محبوبِ خاتَم، یا حسن جان
فدایت ای تمامِ هستیِ من
شدی مطلوبِ آدم، ای حسن جان
*****
چنان ماهی که، تابد بر مدینه
به قلبِ عاشقان، دادی سکینه
نگارِ من، کریم و بی نظیری!
جمالِ یوسفی، خُلقت کریمه
*****
تو ماهِ چهارده، شرمنده کردی
جهان از لطفِ خود، آکنده کردی
به تسبیحِ امامت، تا نِشَستی
گلوبندِ فَلَک، زیبنده کردی
*****
تو فرزندِ دو تَن، معصومِ پاکی
نزولِ قدرِ عالَم، بهرِ خاکی
برادر، بر شهیدِ کربلایی
چو خورشیدی، پس از رفعِ مُغاکی
*****
به صلحِ خود، شجاعت را نمودی
نترسیدی زِ طعنه، لب گشودی
به حُکمِ ایزدی، تا سر نهادی
تو شعرِ مُخلِصِ حق را سُرودی
*****
تمامِ آسِمان ها، شاد و مسرور
فَلَک از دیدنت، شادان و مغرور
شبیهِ مصطفی، آمد به دنیا
جمیل و محسن و، آقا و مبرور
*****
بیا آقایِ پُر فیض و کرامت
ببخشا بر همه عالَم، درایت
به روز مرگ و، در هنگامِ محشر
نما بر شیعیانِ خود، شفاعت
*****
در بارگاهِ شاهِ دین
ولادت- سوم شعبان1439- جمعه31/1/1397
مولا حسین ابن علی، امشب ولادت می شود
گویا به عالم هدیه ای، والا کرامت می شود
غم را کناری زن بیا، تا طبلِ شادی بَرزنم
دنیا زِ حُسنِ رویِ او، وه با سعادت می شود
نورِ رُخَش در هر کجا، دارد تلألو، چون گُهر
خونِ خدا بر دامنِ، زهرا عنایت می شود
عشقِ حسین ابن علی، شوری به جان ها می دهد
هر بیدلی در آخرت، با او شفاعت می شود
در کربلایِ یادِ او، لبخند و اشک و ناله ها
حتّی زِ رأسِ بی تنش، قرآن تلاوت می شود
از بس کَرَم دارد بدان، عفوش همه شامل شَوَد
در بارگاهِ شاهِ دین، نادم ضمانت می شود
خون و سر و جان و تنم، باشد فدایِ راهِ او
هر خار و خَس با نامِ او، بَس با لیاقت می شود
ما در کمندِ زلفِ او، او در کمندِ زلفِ حق
با نامِ مولایم حسین، هر کس هدایت می شود
مولا علی خرسند از او، احمد زند لبخند از او
امّا کنارِ خنده ها، اشکی روایت می شود
قربانِ سالاری شوم، وَز بهرِ دین قربان شود
بینِ شهیدان قسمتش، فخر و سیادت می شود