شعر رضوان

بنده شاعر آئینی هستم و در این وبلاگ قصد ارائه ی اشعارم در مناسبت های مذهبی را دارم تا وظیفه ی هنری خویش را در قبال ولی نعمتان خویش به انجام برسانم.به امید قبول و عنایت ایشان و دوستدارانشان

شعر رضوان

بنده شاعر آئینی هستم و در این وبلاگ قصد ارائه ی اشعارم در مناسبت های مذهبی را دارم تا وظیفه ی هنری خویش را در قبال ولی نعمتان خویش به انجام برسانم.به امید قبول و عنایت ایشان و دوستدارانشان

کنجِ بقیعِ یادت

ولادت – 1 رجب – 6/12/1398

جانا بیا که جانم، بسته به تارِ مویت

مدهوشِ این حضورم، سرمستِ عطر و بویت

همنامِ با محمّد، کردارِ تو چو احمد

وصفت فزون و بی حد، مسحورِ نورِ رویت

در کربلا حضورت، اسرارِ ایزدی شد

اشکِ دو دیده جاری، از گوشۀ سبویت

تو باقر العلومی، در هر زمان و دوران

هر لحظه می شکوفد، صد گفته از گلویت

سجّاده ات چو سجّاد، بوجعفری به کُنیِه

شادم از این ترانه، صدها نظر به سویت

ای شاکرِ خداوند، ای هادیِ خلایق

بودی امین چو احمد، صد چشمه ام زِ جویت

خُلقَت حَسَن چو احمد، خَلقَت چونان حَسَن شد

عالَم گره به مو و، مدیونِ خُلق و خویت

در حیرتم از اینکه، کافر ندیده علمت

نادیده چشمِ دشمن، پس مُرده باد عدویت

کنجِ بقیعِ یادت، همچون کبوتر هستم

پَر می زنم به هر سو، سرگشته ام به کویت